دوستی با منافقان (قرآن)نَفَق، ايجاد سوراخى در زمین است كه راه رهايى داشته باشد -همانند سوراخ موش- پايان يافتن و از بين رفتن. نفاق عبارت است از داخل شدن در شرع و دین از راهى و خروج از آن از راه ديگر، اظهار اسلام با اهل آن و مخفى كردن غير اسلام در درون، ظاهر و باطن متفاوت داشتن، دورویی، ریاکاری. [۴]
فرهنگ بزرگ سخن، ج ۸، ص ۷۸۸۲، «نفاق».
نفاق هم در ایمان است، هم طاعات، هم معاشرت با مردم. نفاق اعمّ از ریا است در این مقاله آیات مرتبط با کوری منافقان معرفی میشوند.۱ - حرمت دوستی با منافقاندر آیه ۱۴۴ سوره نساء حرمت برقراری روابط دوستی با منافقان و پذیرش ولایت و حکومت آنان: «ان المنـفقین... • یـایها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین... ؛ منافقان با خدا نیرنگ میکنند و حال آنکه او با آنان نیرنگ خواهد کرد و چون به نماز ایستند با کسالت برخیزند با مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند؛... ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید به جای مؤمنان کافران را به دوستی خود مگیرید آیا میخواهید علیه خود حجتی روشن برای خدا قرار دهید.» بنا به قولی، مقصود از «الکافرین» منافقاناند. ۱.۱ - نفاق بودن قبول ولایت کفاراین آیه شریفه مؤمنین را نهی میکند از اینکه به ولایت کفار و سرپرستی آنها بپیوندند و ولایت مؤمنین را ترک کنند و سپس آیه شریفه دوم مساله را تعلیل میکند، به تهدید شدیدی که از ناحیه خدای تعالی متوجه منافقین شده و این بیان و تعلیل معنایی جز این نمیتواند داشته باشد که خدای تعالی ترک ولایت مؤمنین و قبول ولایت کفار را" نفاق " دانسته، و مؤمنین را از وقوع در آن بر حذر میدارد. سیاق آیه دلالت دارد بر اینکه آیه شریفه: " یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا... " به منزله نتیجهای است که از مطالب قبل گرفته شده و یا حد اقل فرعی است که بر آنها متفرع میشود و همین دلالت سیاق مثل این میماند که صریحا فرموده باشد که آیات سابق متعرض حال بیمار دلان ضعیف الایمان است، نه منافقین اصطلاحی و اگر آنان را منافق خوانده صرف تعبیر و نامگذاری بوده، و به فرضی که بگوئیم آیات سخن از منافقین اصطلاحی دارد، حد اقل شامل بیماردلان نیز میشود، آن گاه مؤمنین را اندرز میدهد که پیرامون این قرقگاه خطرناک نگردند و متعرض خشم خدای تعالی نشوند و حجتی واضح علیه خود به دست خدای تعالی ندهند که اگر چنین کنند خدای تعالی گمراهشان خواهد کرد و خدعه و نیرنگ در کارشان خواهد نمود و در زندگی دنیا گرفتار ذبذبه و سرگردانشان ساخته و در آخرت بین آنان و کفار در یک جا یعنی در جهنم جمع خواهد کرد و در گودترین درکهای آتش سکنایشان خواهد داد و رابطه بین آنان و هر نصیر و یاوری را که بتواند یاریشان کند و هر شفیعی را که بتواند شفاعتشان کند قطع خواهد کرد. ۱.۲ - دو نکتهاز دو آیه مورد بحث دو نکته استفاده میشود، اول اینکه: اضلال و خدعه و هر سخط الهی دیگر که از این سنخ باشد خود حجتی است واضح که اعمال بندگان آن را به دست خدای تعالی میدهد و اینگونه کیفرها اخزاء خدا و خزی بنده است که خدای تعالی او را به طریق مقابله و مجازات گرفتار آن ساخته است و گر نه حاشا بر جناب الهی اینکه بندگان خود را ابتداء و بدون هیچ سابقه گرفتار شر و شقاوت کند، پس اینکه فرمود: " ا تریدون ان تجعلوا لله علیکم سلطانا مبینا" به منزله این است که بفرماید: " و ما یضل به الا الفاسقین"، همانطور که در سوره بقره آیه ۲۶ این تعبیر را آورده. نکته دومی که از دو آیه مورد بحث استفاده کردیم این بود که: در آتش دوزخ مراتبی مختلف برای ساکنان آن هست، بعضی در سافلند و بعضی در اسفل (سافل تر) و ناگفته پیدا است که به حسب اختلاف این مراتب شکنجهها نیز مختلف میشود که خدای عزّوجلّ این عذابهای مختلف را درکات نامیده است. ۲ - ممنوعیت دوستی با منافقانممنوعيّت دوستی با منافقان تلاش كننده براى گسترش کفر: فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ ... وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ ... بنا بر اينكه ولايت در آيه به معناى دوستى باشد. ۳ - رفع ممنوعیت دوستی با منافقانرفع ممنوعيّت دوستى با منافقان، در صورت هجرت در راه خدا: فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ ... وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ .... ۴ - علت ممنوعیت دوستی با منافقانکفر باطنى منافقان، عامل ممنوع شدن مسلمانان، از ايجاد رابطه دوستى با آنان: فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا .... فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ ... «ركس» به معناى برگشت به حالت اوليه است. و مقصود، برگشت منافقان به حالت كفر است. ۵ - پانویس۶ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۳۹۴، برگرفته از مقاله «دوستی با منافقان». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۱۲۵، برگرفته از مقاله «دوستی با منافقان». |